حرفهای یک دیوونه....
 
باران عشق
منم آن قماربازی که بباخت هرچه بودش ...... و نماند هیچش الا هوس قمار دیگر
چهار شنبه 28 / 10 / 1388برچسب:, :: 1:43 ::  نويسنده : نابخشوده       

واي به حال من، واي به حال من....

 

 موقع رفتن يه كم دلهره داشت، نه به خاطر جدائي

 

 از اين مي ترسيد نكنه دير برسه پيش يار جديدش

 

 

آخرم تيرشو تو چشماي من هدف گرفت،

 

 آخرم داغشو روي دل من گذاشتو رفت،

 

 آخرم حسرت يه روز خوش و تو زندگيم گذاشت و رفت،

 

 آخرم با غريبه ديدمشو، البته:

 

 نه واسه اون، واسه من غريبه بود....

 

 

از وقتي رفتي همه بهم ميگن چته؟ چرا همش كنج خونه اي؟

 

 چرا همش مثه اين ديونه ها سردرگمي؟ نكنه معتاد شدي؟

 

 اونا از حال و روزم بي خبرن

 

 نميدونن كه تو رفتي و من اينجا دربه درم

 

همه ميگن اون تورو گذاشتو رفت

 

 همه ميگن خودمون ديديمش با چشامون

 

 همه ميگن تو و اون.....

 

 همه ميگن ديدنت با خود اون

 

 اونا چرتو پرت ميگن بزار بگن

 

 مهم اينه كه من تورو......

 

 خوب منم ديدم تورو با خود اون

 

 به همه دروغ ميگم، به چشام دروغ ميگم،به دلم دروغ ميگم،

 

 به نفسام كه عطر تو باهاش خو گرفته بود دروغ ميگم

 

 من دارم به خودمم دروغ ميگم

 

 به گلاي باغچمون، گنجشك رو درختمون

 

 راستي درخت يادت مياد؟؟؟

 

 يادگار نوشتي تا آخر عمرت با مني، يادت مياد؟

 

  

وقتي رفت يه يادگار برام گذاشت

 

 عكس جديدش بود، اما تو عكس تنها نبود

 

 اون با رقيب نشسته بود،

 

راستش ميخواستم عكستو از وسط نصف بكنم

 

 خيلي سخت بودش آخه، دستت درست تو دستاش بود

 

 اگه ميخواستم ببُرم، دست توهم باهاش ميرفت

 

 راستش ميخواستم عكستو از وسط نصف بكنم

 

 اما گفتم نكنه بفهمي ناراحت بشي؟

 

 دستم بشكنه يه وقت من از اين كارا بكنم

 

 

 قابش كردم، روي طاقچه گذاشتمش

 

 هركي بهم ميگفت اون يكي كيه؟

 

 ميگفتم: چي ميگفتم؟ حرفي نداشتم بزنم....

 

 كاش كور ميشدم اون نامه رو نمي ديدم

 

 اون نامه اي كه اون واست نوشته بود، نه يكبار، صدبار خوندمش

 

 يه وقت بهت بر نخوره، اما بايد بگم، حرف دله...

 

 فكر ميكنم تو صحبتش يه كم دروغ نوشته بود، فكر نكني بدبينما،

 

 فكر نكن از حسوديمه، راستشو بگم؟

 

 آره، از حسوديمه....  

 

بگذريم، بگذريم چيه تعجب ميكني؟

 

 آخه تو اين ترانه ديگه نفرينت نميكنم

 

آخه من دوستت دارم،

 

ميدونم كار بديه..

 

 ميدونم حرف چرتيه..

 

 اما اگه يه روز ديگه، هفت ماه ديگه، يكسال ديگه

 

 اصلا هرچند وقته ديگه،

 

 زبونم لال بشه،گوش شيطون كر بشه

 

يارتون گذاشت و رفت

 

من هنوز منتظرم

 

فكر نكن كينه دارم

 

 خيال نكن ازت بدم مياد، نه

 

 من هنوز منتظرم

 

 من ازهمون موقع كه رفته بودي

 

 نامه اي نديدم، نامه اي نخوندم

 

 عكس كه بهم دادي چقد قشنگ بود، من تو عكس،

 

 به جز تو و اون روي ماه قشنگ تو چيزي نديدم...

 

اصلا چرا واي به حال من؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به نام آنكه اشك را آفريد تا سرزمين وداع آتش نگيرد... (سلام... اين وبلاگو ساختم تا مطالب و شعراي مورد علاقمو بنويسم، اميدوارم از ديدنش لذت ببريد... يه وبلاگه ديگه ام تو بلاگفا دارم آدرسشو تو لينك ها گذاشتم)
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 103
بازدید کل : 24699
تعداد مطالب : 31
تعداد نظرات : 17
تعداد آنلاین : 1





دریافت كد ساعت